علی ناصری/ جدیدترین فیلم دوکورنو هم مثل اولین اثرش سعی دارد در فضایی روایت شود که قطرهای از فانتزی به دنیایی کاملاً رئال تزریق شده تا بسان یک عنصر ناسازگار در جهانی پرهیاهو نوعی ناسازگاری ایجاد کرده و قصه را پیش ببرد.
این ناسازگاری شکلگرفته در دو فیلم دوکورنو عنصر تکاندهنده یا محرک درام هستند. در فیلم «خام» دوکورنو با میل وحشتناک یک انسان نسبت به خوردن گوشت خام وضعیتی را پدید میآورد که او به آدم خواری روی آورده و در فیلم «تیتان» دوکورنو ایده ای بکرتر را به کار برده ولی نتوانسته این ایده را با آن روایتی که در ذهن دارد مربوط ساخته و جهان اثر را پیش ببرد. در واقع اگر در فیلم «خام» دلیل رفتارهای کاراکتر اصلی گنگ و نامشخص به نظر می رسید، دوکورنو سعی داشته در فیلم جدیدش دلیلی هر چند کوچک برای رفتارهای عجیب کاراکترش مطرح کند و به نظر میرسد تصادف کاراکتر اصلی در دوران کودکی، سپس جراحی جمجمه و استفاده از یک شئی فلزی در سرش و سپس برقرار رابطه جنسی با ماشین مسیری باشد که فیلمساز برای تزریق منطق به فیلمش طی کرده اما همه این اتفاقات هیچ ارتباطی با هم ندارند و فیلمساز به زحمت سعی دارد این نامرتبط بودن را با نادیده گرفتن فضای رئالیستی و تکیه بر فانتزی تزریق شده در این فضا کمرنگتر کند و به همین دلیل بر رفتارهای پرخاشگرانه و غلوشده کاراکترهایش تکیه میکند تا به لطف فضاسازی بتواند از پاسخ دادن طفره برود اما همین عدم پاسخ دادن است که میتواند منجر به سرخوردگی مخاطب شود. با این حال فیلمنامه «تیتان» به قدری بی محابا پیش میرود که مخاطب با آمادگی غافلگیر شدن در هر لحظه میتواند فیلم را تا پایان دنبال کند اما این سرخوردگی زمانی بیشتر میشود که مخاطب با پایان یافتن فیلم متوجه محافظهکار شدن فیلمساز در نیمه پایانی میشود. در واقع دوکورنو فیلمش را با نگاهی تند و به نوعی رادیکال آغاز میکند اما نمیتواند این نگاه را در سراسرش اثرش حفظ کرده و با آن فیلم را به پایان برساند به همین دلیل با توجه به اینکه فیلمساز هر چقدر فضاسازی و پیروی از یک منطق استتیک را کنار بگذارد باید فیلم را در نقطه به پایان برساند و به پایانبندی توجه داشته باشد. به همین دلیل در پایانبندی نابلدی فیلمساز و عدم توانایی او در فضاسازی و حفظ منطق استتیک برملا شده و کلیت اثر از دست میرود. در واقع «تیتان» ایده ای شکل نگرفته یا ناپخته است که پس از الهام شدن بر فیلمساز با عجله روی کاغذ رفته و همانطور ابتر و ناقص به فیلم تبدیل شده است به طوری که این ناپختگی در فیلم نیز عیان است و هر مخاطبی میتواند متوجه شود که فیلم در نیمه پایانی بلاتکلیف و سردرگم است. تعلیقی که فیلمساز به واسطه رفتارهای غافلگیرکننده شخصیت اصلی در نیمه ابتدایی فیلم بر کلیت اثر تزریق کرده در نیمه پایانی فیلم برای نامتعادل ساختن رابطه پدر و دختر بسیار کارساز و نجاتدهنده است و مخاطب را در هر صحنه منتظر و آماده اتفاقی شوکه کننده میکند و همین میتواند قلابی برای حفظ مخاطب در سالن سینما باشد. در کنار آن بازی خوب بازیگران و تلاش فیلمسازی برای فضاسازی صحنهای از عوامل حفظ مخاطب فیلم «تیتان» است. آنچه که «تیتان» را میتواند به فیلمی متفاوت تبدیل کند و در واقع برگ برنده این اثر باشد همان تزریق ذرهای فانتزی به جهان اثری رئال است و فیلم همه شانس و امتیاز خود را برای موفقیت از این فیلم به دست آورده است. دوکورنو از این ایده روایی تکنیکی خاص تنها در جهت بیان مضامینی چون ضد مصرفگرایی یا حتی ضد سرمایهداری بهره برده و قصد دارد انسان را در عصر حاضر در حصار تکنولوژی و زندگی ماشینی نشان دهد و از این ایده به هشداری برای آیندگان برسد. نگاه بی پرده دوکورنو و بیان این مضمون تکراری به شکل آزاردهنده «تیتان» به قدری برای فیلمساز جذاب بوده که همه عناصر لازم در روایت و به تصویر کشیدن قصه را فدای آن کرده و نکته جالب توجه این است که به هدف خود رسیده و توانسته نظر جشنوارهای معتبر چون جشنواره فیلم کن را هم به خود جلب کند.
جمعه ۱۲ فروردین ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۸
نگاهی به فیلم برنده نخل طلای کن؛
«تیتان» یک ایده تلف شده با نگاهی رادیکال اما ابتر
سینماپرس: ژولیا دوکورنو کارگردان جوان فرانسوی که در سال ۲۰۱۶ با فیلم سینمایی «خام» توانست توجهات را به خود جلب کند در سال ۲۰۲۱ در دومین تجربه کارگردانیاش با فیلم «تیتان» موفق به کسب جایزه نخل طلای کن شد.
ارسال نظر